Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . كامل كردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
وَفَّى
فعل گذرا
1
كامل كردن
کامل دادن، کامل به جا آوردن
1.قُمْ لِلْمُعَلِّمِ وَفِّهِ التَّبْجِيلَا.
برای معلم برخیز و احترامش را کاملاً به جا آور.
2.هَذَا مُهِمٌّ جِدّاً بِالنِّسْبَة لَنَا، وَفَّيْنَاهُ حَقَّهُ.
این برای ما بسیار مهم است، حق او را کامل دادیم.
کلمات نزدیک
قام
عصى
ضر
سلوك
حصة
وافق
كاد
مشاغب
أحل
اشتعال
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان