Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . (از روی) پرواز کردن
2 . نگاه مختصر انداختن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
überfliegen
/ˌyːbɐˈfliːɡn̩/
فعل گذرا
[گذشته: überflog]
[گذشته: überflog]
[گذشته کامل: überflogen]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
(از روی) پرواز کردن
(از روی) گذشتن
1.Das Flugzeug überflog die Stadt.
1. هواپیما از روی شهر پرواز کرد.
2.Er bekam die Erlaubnis, Paris zu überfliegen.
2. او اجازه گرفت که از روی پاریس پرواز کند.
2
نگاه مختصر انداختن
تصاویر
کلمات نزدیک
überfischen
überfallen
überfall
überfahrt
überfahren
überfluss
überfluten
überflutung
überflügeln
überflüssig
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان