[صفت]

überwiegend

/ˈyːbɐˌviːɡn̩t/
غیرقابل مقایسه

1 عمده اعظم

  • 1.Der überwiegende Teil der Bevölkerung ist dagegen.
    1. بخش اعظمی از مردم مخالف هستند.
  • 2.Die überwiegende Baumart in dieser Gegend ist die Eiche.
    2. گونه عمده درخت در این منطقه، بلوط است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان