Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . دیپلم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
das Abschlusszeugnis
/ˈapʃlʊsˌʦɔɪ̯knɪs/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Abschlusszeugnisse]
[ملکی: Abschlusszeugnisses]
1
دیپلم
گواهینامه فارغالتحصیلی
1.Er hat ein Abschlusszeugnis vom MIT gefälscht.
1. او یک گواهینامه فارغالتحصیلی از "MIT" را جعل کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
abschlusstest
abschlussprüfung
abschluss
abschließend
abschließen
abschmecken
abschmieren
abschminken
abschmirgeln
abschnallen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان