[حرف ربط]

als

/als/

1 وقتیکه زمانیکه

مترادف و متضاد während
  • 1.Als mein Mann kam, war die Party schon zu Ende.
    1. زمانیکه شوهر من آمد، مهمانی تقریبا در حال تمام شدن بود.
  • 2.Sie bremste sofort, als sie den Radfahrer sah.
    2. او بلافاصله ترمز کرد، زمانیکه او دوچرخه سوار را دید.
توضیحاتی در رابطه با این حرف ربط
این حرف ربط برای مرتبط ساختن جمله‌های پایه و پیرو در حالت‌های مختلفی به کار می‌رود. به مثال‌های زیر توجه کنید :
".Als ich gehen wollte, läutete das Telefon" (وقتی‌که من می‌خواستم بروم، تلفن به صدا درآمد.) : همزمان بودن جمله پایه و پیرو.
".Als er nach Hause kam, war seine Frau bereits fort" (وقتی‌که او به خانه آمد، همسرش رفته بود.) : جمله پیرو بعد از پایه رخ داده‌است.
".Als er gegangen war, fing das Fest erst richtig an" (جشن وقتی که او رفت به صورت درست و حسابی آغاز شد.) :جمله پیرو قبل از پایه رخ داده‌است.
".Vor einem Jahr, als ich noch in Amerika studierte" (یک سال قبل، زمانی که در هنوز در آمریکا تحصیل می‌کردم.) : اشاره کردن به تاریخی مشخص.

2 به صورت به عنوان

  • 1.Sie können sich sowohl persönlich als auch im Internet anmelden.
    1. شما می توانید شخصا یا به صورت اینترنتی نام نویسی کنید.
jemand als etwas (Nom.) sein
کسی به عنوان چیزی بودن
  • Schmidt ist als Vorgesetzter.
    اشمیت به عنوان ناظر است.
etwas (Akk.) als etwas (Nom.) benutzen/
چیزی را به عنوان چیزی استفاده کردن
  • einen Raum als Esszimmer benutzen
    فضایی را به عنوان اتاق غذاخوری استفاده کردن

3 از از [برای مقایسه]

  • 1.Das ist mehr aus Mitleid als aus Liebe.
    1. این بیشتر از همدردی است تا از عشق.
etwas (Nom.) als etwas (Nom.) besser/älter/mehr/... sein
چیزی از چیزی بهتر/مسن‌تر/بیشتر/... بودن
  • 1. Es ist später, als ich dachte.
    1. دیرتر از آن است که من فکر می‌کردم.
  • 2. Ich bin älter als er.
    2. من مسن‌تر از او هستم.
  • 3. Meine Schwester ist älter als ich.
    3. خواهر من از من مسن‌تر است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان