[قید]

anders

/ˈanˌdəʁs/
غیرقابل مقایسه

1 طور دیگر به‌طور متفاوت، دیگر

مترادف و متضاد verschieden
  • 1.Anders geht das leider nicht.
    1. متأسفانه طور دیگری نمی‌شود.
  • 2.Ich würde das anders machen.
    2. من این را دوست دارم این را به‌طور متفاوت انجام دهم.
کاربرد واژه anders به معنای طور دیگر
واژه anders در این کاربرد معادل‌های متفاوتی در فارسی دارد. این واژه معمولاً به یک چیز دیگر (چیزی به جز چیزی که الان موجود است) اشاره می‌کند. در برخی موارد هم این واژه معادلی برای دیگر یا دیگری در فارسی است، مثلاً در عبارات "niemand anders" (هیچ‌کس دیگری) یا "jemand anders" (یک نفر دیگر).
زمانی که anders به‌تنهایی مورد استفاده قرار گیرد معمولاً معنای "طور دیگر" یا "به روشی دیگر" دارد.

2 متفاوت به‌طور متفاوت

مترادف و متضاد besonders ungewöhnlich verschieden
  • 1.Oliver ist anders als seine Freunde.
    1. "اولیور" با دوستش متفاوت است.
  • 2.Unser Kind ist irgendwie anders.
    2. بچه ما یک‌جورایی متفاوت است.
کاربرد واژه anders به معنای متفاوت
واژه anders در این معنی تا حد زیادی مشابه صفت متفاوت در فارسی است. مثلاً در عبارت "etwas anders machen" (کاری را متفاوت انجام دادن). این معنی معمولاً در شرایطی به وجود می آید که از واژه anders مشابه یک صفت استفاده شود. anders گاهی به معنایی مشابه ویژه هم دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان