[قید]

andererseits

/ˈandəʁɐzaɪ̯ʦ/
غیرقابل مقایسه

1 از طرف دیگر از سوی دیگر

  • 1.Einerseits ist die Wohnung sehr schön, andererseits finde ich sie sehr laut.
    1. از طرفی ساختمان خیلی جذاب است، از طرف دیگر من فکر می‌کنم خیلی پرسروصدا است.
  • 2.Tarek möchte zwar studieren, aber andererseits möchte er auch gleich Geld verdienen.
    2. "تارک" دوست دارد درس بخواند، اما از طرف دیگر او می‌خواهد پول هم دربیاورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان