[فعل]

applaudieren

/aplaʊ̯ˈdiːʁən/
فعل ناگذر
[گذشته: applaudierte] [گذشته: applaudierte] [گذشته کامل: applaudiert] [فعل کمکی: haben ]

1 تشویق کردن دست زدن

مترادف و متضاد Beifall klatschen klatschen
  • 1.Das Publikum applaudierte dem jungen Opernsänger begeistert.
    1. شنوندگان خواننده جوان اپرا را مشتاقانه تشویق کردند.
  • 2.Das Publikum applaudierte nach der guten Vorstellung.
    2. تماشاگران بعد از نمایش خوب، دست زدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان