1.Außer Lisa hat sich niemand um die Stelle beworben.
1.
بهجز "لیسا" هیچکس برای این موقعیت شغلی درخواست (کار) نداد.
2.Es kommen alle außer dir.
2.
همه بهجز تو میآیند.
3.Wir haben täglich außer Samstag geöffnet.
3.
ما همهروزه بهجز شنبه باز هستیم.
کاربرد واژه außer به معنای بهجز
außer به معنای بهجز نشاندهنده یک استثنا در یک جمع است، مثلاً "alle außer dir" (همه بهجز تو) به جمع "همه" اشاره میکند و "تو" را از آن مستثنی میکند. از این قید بهصورت کلی برای ساختن استثنا استفاده میشود.
2
خارج از
بیرون
مترادف و متضاد
außerhalb
innerhalb
1.Er war außer Sicht.
1.
او خارج از دید بود.
2.Ich bin außer Hause.
2.
من بیرون از خانه هستم.
کاربرد واژه außer به معنای خارج از
قید außer یک قید مکان است که بیرون/خارج بودن از یک محیط را نشان میدهد، مثلاً ".Ich bin außer Hause" (من بیرون خانهام).
این قید همچنین میتواند به معنای دور بودن هم باشد. مثلاً در عبارت "außer Gefahr" (خارج از/دور از خطر) این قید به مفهوم فیزیکی خارج بودن اشاره نکرده. یا در عبارت "außer Betrieb" (خارج از کار/خراب) قید außer نشان میدهد که یک وسیله از شرایط کارش دور است یا در شرایط کار قرار ندارد (کار نمیکند).