[عبارت]

auf etwas herumreiten

/aʊf ɛtvas hɛʁʊmʁaɪtən/

1 به طور مداوم (از چیزی) انتقاد کردن بدون وقفه (درباره چیزی) صحبت کردن

  • 1.Jetzt reite nicht jeden Tag auf dieser Sache herum. lch ärgere mich schon selbst genug darüber.
    1. الان به طور مداوم درباره این موضوع انتقاد نکن. من به اندازه کافی در اینباره عصبانی شدم.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "روی چیزی بیهوده چرخ زدن" است و احتمالا به اسب‌های چوبی کوچک که کودکان به عنوان اسباب‌بازی استفاده می‌کنند، اشاره دارد و کنایه از "بدون وقفه اصرار ورزیدن و تکرار کردن" دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان