[اسم]

die Auflage

/ˈaʊ̯fˌlaːɡə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Auflagen] [ملکی: Auflage]

1 تیراژ شمارگان

مترادف و متضاد Abdruck Edition
  • 1.Die Auflage der Zeitung ist samstags am größten.
    1. بیشترین تیراژ روزنامه در شنبه‌ها است.
  • 2.Die verkaufte Auflage von „Der SPIEGEL“ war nicht zu viel
    2. تیراژ فروخته شده "اشپیگل" خیلی زیاد نبود.

2 روکش لایه

مترادف و متضاد Belag
  • 1.Die Bestecke haben eine Auflage aus Silber.
    1. قاشق و چنگال‌ها روکشی از نقره دارند.
  • 2.Die Matratze hat eine Auflage aus Schaumgummi
    2. تشک دارای روکشی از اسفنج است.

3 شرط التزام

مترادف و متضاد Pflicht Verpflichtung
  • 1.Der Täter bekam vom Gericht die Auflage, sich alle zwei Tage bei der Polizei zu melden.
    1. مجرم از دادگاه شرط معرفی‌کردن هر دو روز یک‌بار خود به پلیس را دریافت کرد.
  • 2.Er durfte hier ohne irgendwelche Auflagen filmen.
    2. او اجازه داشت که در اینجا بدون هیچ‌گونه شروطی فیلم‌برداری کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان