[اسم]

der Auftraggeber

/ˈaʊ̯ftʀaːkˌɡeːbɐ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Auftraggeber] [ملکی: Auftraggebers] [مونث: Auftraggeberin]

1 سفارش دهنده کافرما

مترادف و متضاد Auftragnehmer
  • 1.Das Projekt beginnt, wenn der Auftraggeber die Konditionen akzeptiert.
    1. پروژه وقتی شروع می‌شود که کارفرما شرایط را بپذیرد.
  • 2.Mein Auftraggeber legt die Deadline fest.
    2. کارفرمای من، آخرین فرصت (تحویل) را تعیین کرده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان