Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . امتحان کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
ausprobieren
/aʊ̯spʀoˈbiːʀən/
فعل گذرا
[گذشته: probierte aus]
[گذشته: probierte aus]
[گذشته کامل: ausprobiert]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
امتحان کردن
آزمودن
1.Er ging nach Hause, um sein neues Computerspiel auszuprobieren.
1. او به خانه رفت تا بازی جدید کامپیوتریاش را امتحان کند.
2.Es erfordert Mut, neue Dinge auszuprobieren.
2. او به شهامت نیاز دارد تا چیزهای جدید را امتحان کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ausklingen
ausgrenzen
auschecken
ausbildungsgang
auszählen
austauschprogramm
ausüben
authentisch
autismus
autist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان