Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . مجهز کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
ausrüsten
/ˈaʊ̯sˌʁʏstn̩/
فعل گذرا
[گذشته: rüstete aus]
[گذشته: rüstete aus]
[گذشته کامل: ausgerüstet]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
مجهز کردن
تجهیز کردن
مترادف و متضاد
ausstatten
bestücken
1.Wir müssen die Fahrzeuge technisch ausrüsten.
1. ما باید وسایل نقلیه را از نظر فنی مجهز کنیم.
etwas mit etwas (Dat.) ausrüsten
چیزی را با چیزی مجهز کردن
Die Streitkräfte wurden mit modernsten Waffen ausgerüstet.
نیروهای نظامی به مدرنترین تسلیحات مجهز شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ausräumen
ausräuchern
ausrutschen
ausruhen
ausrufezeichen
ausrüstung
ausrüstungsgegenstand
aussage
aussagen
aussagesatz
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان