Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . قسمت
2 . برش (لباس)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
der Ausschnitt
/ˈaʊ̯sˌʃnɪt/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Ausschnitte]
[ملکی: Ausschnitt(e)s]
1
قسمت
برش
1.Der Autor las einen Ausschnitt aus seinem neuen Roman.
1. نویسنده یک برش از رمان جدیدش را خواند.
2
برش (لباس)
یقه
1.Die Ausschnitte für Arme und Beine sind etwas groß geraten.
1. برشهای (لباس) برای دستها و پاها مقداری بزرگ از کار درآمدند.
2.Er blicke ihr tief in den Ausschnitt.
2. او شدیدا به درون یقهاش نگاه میکرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
ausschneiden
ausschmücken
ausschluss
ausschließlich
ausschließen
ausschreiben
ausschreibung
ausschreitungen
ausschuss
ausschweifend
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان