[اسم]

der Ausschnitt

/ˈaʊ̯sˌʃnɪt/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Ausschnitte] [ملکی: Ausschnitt(e)s]

1 قسمت برش

  • 1.Der Autor las einen Ausschnitt aus seinem neuen Roman.
    1. نویسنده یک برش از رمان جدیدش را خواند.

2 برش (لباس) یقه

  • 1.Die Ausschnitte für Arme und Beine sind etwas groß geraten.
    1. برش‌های (لباس) برای دست‌ها و پاها مقداری بزرگ از کار درآمدند.
  • 2.Er blicke ihr tief in den Ausschnitt.
    2. او شدیدا به درون یقه‌اش نگاه می‌کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان