[فعل]

besorgen

/bəˈzɔʁɡən/
فعل گذرا
[گذشته: besorgte] [گذشته: besorgte] [گذشته کامل: besorgt] [فعل کمکی: haben ]

1 گرفتن تهیه کردن

etwas (Akk.) besorgen
چیزی را گرفتن [تهیه کردن]
  • 1. Können Sie mir ein Taxi besorgen?
    1. می‌توانید برای من یک تاکسی بگیرید؟
  • 2. Sie hat für die Kinder Geschenke besorgt.
    2. او برای بچه‌ها هدیه گرفته بود.
  • 3. Soll ich die Eintrittskarten besorgen?
    3. آیا باید بلیط ورود بگیرم؟
etwas (Akk.) für jemanden besorgen
چیزی را برای کسی گرفتن
  • Ich gehe einkaufen. Soll ich für dich etwas besorgen?
    من برای خرید می‌روم. برای تو هم [باید] چیزی بگیرم؟

2 مراقبت کردن

etwas (Akk.) besorgen
از چیزی مراقبت کردن
  • 1. Der Vater besorgt die Blumen.
    1. پدر از گل‌ها مراقبت می‌کند.
  • 2. Sie besorgt die Kinder.
    2. او از بچه‌ها مراقبت می‌کند.

3 انجام دادن رسیدگی کردن

etwas (Akk.) besorgen
چیزی را انجام دادن
  • Meine Oma hat immer den Haushalt besorgt.
    مادربزرگم همیشه کارهای خانه را انجام می‌داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان