[قید]

darum

/ˈdaːʁʊm/
غیرقابل مقایسه

1 دور آن اطراف آن

2 در این مورد

3 به این دلیل

  • 1.Ich brauche etwas frische Luft, darum gehe ich jetzt nach draußen.
    1. من به کمی هوای تازه نیاز دارم به این دلیل الان به بیرون می‌روم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان