Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . دیسکو
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
die Disco
/ˈdɪsko/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Discos]
[ملکی: Disco]
1
دیسکو
1.Heute abend gehen wir in die Disco tanzen.
1. امشب ما به دیسکو میرویم و میرقصیم.
2.Lasst uns in eine Disco gehen.
2. بیاید به دیسکو برویم.
کاربرد واژه Disco بهمعنای دیسکو
Disco یا دیسکو محلی است که در آن موسیقی پخش میشود و مردم بر روی یک سن میرقصند. Discoها معمولاً شکل مدرنی دارند و موسیقی پخششده در آنها هم انرژی بیشتری دارد. در Disco معمولاً انواع نوشیدنی و خوراکیهای سبک هم به فروش میرسد.
تصاویر
کلمات نزدیک
discjockey
dirndl
dirigieren
dirigent
direktübertragung
diskette
diskettenlaufwerk
disko
diskontsatz
diskothek
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان