[قید]

drei­mal

/ˈdʀaɪ̯maːl/
غیرقابل مقایسه

1 سه‌بار سه مرتبه

  • 1.Ich habe dreimal klingeln müssen.
    1. من باید سه‌بار زنگ می‌زدم.
  • 2.Muss man Dir denn alles dreimal sagen?
    2. آیا باید آدم همه‌چیز را سه مرتبه به تو بگوید؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان