[اسم]

der Druck

/dʁʊk/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Drucke] [ملکی: Drucks]

1 فشار

  • 1.Mit einem Knopfdruck schaltet man das Gerät ein.
    1. با یک فشار به دکمه آدم دستگاه را روشن می‌کند.
  • 2.Wie hoch muss der Druck in den vorderen Reifen sein?
    2. فشار چرخ‌های جلو باید چقدر باشد؟
auf jemanden/etwas Druck ausüben
به کسی/چیزی فشار وارد کردن
  • Ich möchte keineswegs Druck auf sie ausüben.
    من به‌هیچ‌وجه نمی‌خواهم بر آن‌ها فشار وارد کنم.

2 چاپ نشر

  • 1.Der Druck der Maschine sind einstellbar.
    1. چاپ ماشین قابل تنظیم است.
  • 2.ein leichter Druck auf den Knopf
    2. یک چاپ مختصر بر روی دکمه
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان