[عبارت]

ein heißes Eisen sein

/aɪn haɪsəs aɪzən zaɪn/

1 دردسر ساز بودن موضوع مهمی بودن

  • 1.lch weiß, es ist ein heißes Eisen. Trotzdem schlage ich vor, dass wir allen Schulabgängern eine Lehrstelle garantieren.
    1. من می‌دانم که این دردسر ساز است. با این وجود پیشنهاد می‌دهم که ما برای همه فارغ‌التحصیلان، یک جایگاه تدریس ضمانت می‌کنیم.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "آهنی داغ بودن" است که کنایه از "خطیر بودن یا مهم بودن موضوعی" دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان