[قید]

einerseits

/ˈaɪ̯nɐzaɪ̯ʦ/
غیرقابل مقایسه

1 از طرفی

  • 1.Einerseits möchte ich die Reise gern machen, andererseits ist sie zu teuer.
    1. از طرفی من دوست دارم به سفر بروم، از طرف دیگر آن خیلی گران است.
  • 2.Einerseits sind die Nachbarn sehr nett, andererseits möchte ich lieber ganz einsam wohnen.
    2. از طرفی همسایه‌ها خیلی خوب هستند، از طرف دیگر من دوست دارم کاملاً تنها زندگی کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان