[اسم]

die Einrichtung

/ˈaɪ̯nʀɪçtʊŋ/
قابل شمارش مونث
[جمع: Einrichtungen] [ملکی: Einrichtung]

1 اثاثیه مبلمان، چیدمان اثاثیه

مترادف و متضاد Ausstattung Inventar Möbel
  • 1.Deine Wohnung ist sehr gemütlich, die Einrichtung gefällt mir sehr gut.
    1. آپارتمان تو خیلی راحت است، از اثاثیه خیلی خوشم آمد.
  • 2.Die Einrichtung des Wohnzimmer scheint sehr teuer zu sein.
    2. اثاثیه اتاق نشیمن به نظر خیلی گران می‌رسد.

2 سازمان موسسه

مترادف و متضاد Institution
öffentliche/staatliche/soziale/private/... Einrichtungen
سازمان عمومی/دولتی/اجتماعی/خصوصی/...
  • 1. Krankenhäuser, Schulen und Büchereien sind öffentliche Einrichtungen.
    1. بیمارستان‌ها، مدارس و کتابخانه‌ها سازمان‌هایی عمومی هستند.
  • 2. Wir haben Geld für eine karitative Einrichtung gespendet.
    2. ما برای یک سازمان خیریه پول اهدا کردیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان