[اسم]

der Einsatz

/ˈaɪ̯nˌzat͡s/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Einsätze] [ملکی: Einsatzes]

1 استفاده

مترادف و متضاد Anwendung Gebrauch Verwendung
  • 1.Der richtige Einsatz dieses Produktes erfordert Übung.
    1. استفاده درست از این محصول به تمرین نیاز دارد.
  • 2.Reinigen Sie das Gerät nach jedem Einsatz.
    2. دستگاه را بعد از هر استفاده تمیز کنید.

2 مبلغ شرط‌بندی

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان