[اسم]

der Einzelhandel

/ˈaɪ̯nʦl̩ˌhandl̩/
غیرقابل شمارش مذکر
[ملکی: Einzelhandels]

1 خرده‌فروشی جزئی‌فروشی

مترادف و متضاد Großhandel
  • 1.Der Bewerber hatte mehrere Jahre Erfahrung im Einzelhandel.
    1. درخواست‌کننده دارای سال‌ها تجربه در خرده‌فروشی بود.
  • 2.Es gibt viele Arbeitsplätze im Einzelhandel.
    2. فرصت‌های شغلی زیادی در خرده‌فروشی وجود دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان