Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . خردهفروشی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
der Einzelhandel
/ˈaɪ̯nʦl̩ˌhandl̩/
غیرقابل شمارش
مذکر
[ملکی: Einzelhandels]
1
خردهفروشی
جزئیفروشی
مترادف و متضاد
Großhandel
1.Der Bewerber hatte mehrere Jahre Erfahrung im Einzelhandel.
1. درخواستکننده دارای سالها تجربه در خردهفروشی بود.
2.Es gibt viele Arbeitsplätze im Einzelhandel.
2. فرصتهای شغلی زیادی در خردهفروشی وجود دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
einzelfall
einzelfahrschein
einzel
einzeichnen
einzahlung
einzelhandelspreis
einzelheit
einzelhändler
einzelkind
einzeller
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان