5.
آیا اینجا یک باشگاه ورزشی برای جوانان وجود دارد؟
6.Ich habe die Schlüssel für meine Wohnung verloren.
6.
من کلید آپارتمانم را گم کردهام.
etwas für jemanden sein
چیزی برای کسی بودن
Das ist für Sie.
این برای توست.
gut für etwas (Akk.) sein
برای چیزی خوب بودن
Orangensaft ist gut für den Durst.
آب پرتقال برای تشنگی خوب است.
2
طرف
طرفدار
مترادف و متضاد
gegen
für etwas (Akk.) sein
طرفدار چیزی بودن
1.
Die Mehrheit ist für das neue Gesetz.
1.
اکثریت طرفدار قانون جدید هستند.
2.
Wir sind für Neuerungen.
2.
ما طرفدار نوآوریها هستیم.
3
بهعنوان
مترادف و متضاد
als
1.Für einen Anfänger spielt er schon sehr gut Klavier.
1.
بهعنوان یک تازه کار او خیلی خوب پیانو مینوازد.
2.Für einen Ausländer spricht er sehr gut Deutsch
2.
بهعنوان یک خارجی او خیلی خوب آلمانی حرف میزند.
4
به قیمت
etwas für (Preis) kaufen/bekommen
چیزی را به (قیمتی) خریدن/گرفتن
1.
Diese alten Möbel haben wir für 100 Euro bekommen.
1.
این مبلمان را ما به قیمت 100 یورو گرفتهایم [خریدهایم].
2.
Er hat sich ein Auto für 20000 Euro gekauft.
2.
او برای خودش خودرویی به قیمت 20000 یورو خرید.
5
بهجای
برای
مترادف و متضاد
anstatt
statt
1.Du kannst nicht einkaufen gehen? Ich kann es für dich machen.
1.
تو نمیتوانی به خرید بروی؟ من میتوانم این را برای تو انجام دهم.
2.Mein Vater hat für mich unterschrieben.
2.
پدرم بهجای من امضا کرد.
توضیحاتی در رابطه با حرف اضافه für
این حرف اضافه در این معنا در هنگامی که فرد یا چیزی به نمایندگی از شخص یا چیز دیگری استفاده میشود، مورد استفاده قرار میگیرد:
".Für den defekten Motor muss ein neuer eingebaut werden" (باید بهجای موتور خراب یک (موتور) جدید نصب بشود.)
"für andere die Arbeit machen" (بهجای دیگری کار را انجام دادن)
6
بهمدت
برای مدت
für (Zeitspanne)
بهمدت (بازه زمانی)
1.
Sie sind für einige Wochen verreist.
1.
آنها بهمدت چندین هفته سفر کردهاند.
2.
Wir haben die Wohnung für ein Jahr gemietet .
2.
ما آپارتمان را به مدت یک سال اجاره کردهایم.
für immer
برای همیشه
Ich verbanne ihn für immer aus meinem Leben.
من او را برای همیشه از زندگیام بیرون میکنم.
7
بهخاطر
بهعلت
مترادف و متضاد
aufgrund
wegen
1.Der Angeklagte wurde für den Mord hart bestraft.
1.
متهم بهخاطر قتل شدیداً مجازات شد.
2.Er schämte sich für seine kurze Hose.
2.
او بهخاطر شلوار کوتاهش خجالت کشید.
3.Ich möchte mich entschuldigen für das Missverständnis von gestern Nacht.
3.
من میخواهم بهخاطر سوءتفاهم دیشب عذرخواهی کنم.
8
به
Tag für Tag
روز به روز [هر روز]
Maria wartete Tag für Tag auf einen Brief von ihm.
"ماریا" روز به روز [هر روز] در انتظار نامهای از او بود.
Wort für Wort
کلمه به کلمه
Bitte vergleichen Sie die Texte Wort für Wort.
لطفاً متنها را کلمه به کلمه مقایسه کنید.
توضیحاتی در رابطه با حرف اضافه für
این حرف اضافه در این معنا به طور معمول در بین دو اسم قرار میگیرد و به در جریان بودن پدیدهای بدون استثنا و وقفه اشاره دارد.
".Er hat das wichtige Dokument Seite für Seite überprüft" (او مدرک مهم را صفحه به صفحه بازبینی کرد.)
"etwas Wort für Wort lesen" (چیزی را واژه به واژه مطالعه کردن)