[صفت]

fit

/fɪt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: fitter] [حالت عالی: fitteste-]

1 تندرست خوش‌اندام

  • 1.Er sieht wie ein Sportler aus, sehr schlank und fit.
    1. او مانند یک ورزشکار به‌نظر می‌رسد، خیلی لاغر و خوش‌اندام.
sich fit halten
تناسب اندام خود را حفظ کردن
  • Ich halte mich fit durch Radfahren.
    من تناسب اندام خود را با دوچرخه‌سواری حفظ می‌کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان