1.Regelmäßiges Training bringt Wohlbefinden und Fitness.
1.
تمرین [ورزش] مرتب تندرستی و تناسب (اندام) بههمراه میآورد.
2.Seine körperliche Fitness war so gut, dass er den Marathon in persönlicher Bestzeit lief.
2.
تناسب اندام او آنقدر خوب بود که در بهترین زمان شخصیاش را در ماراتن میدوید.
توضیحاتی در رابطه با Fitness
"Fitness" بهطور معمول به معنای تناسب اندام میباشد اما میتوان آن را به تناسب روحی نیز معنا کرد که کاربرد بسیار اندکی دارد، به همین علت در مثال بالا از "körperlich" به معنای فیزیکی یا جسمانی بهعنوان صفت استفاده شده است.