[اسم]

die Fotomappe

/fˈoːtoːmˌapə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Fotomappe] [ملکی: Fotomappe]

1 آلبوم عکس

  • 1.Ich bin Fotograf, arbeite an meiner Fotomappe.
    1. من عکاس هستم و دارم روی آلبوم عکسم کار می‌کنم.
  • 2.Sie zeigte mir sofort voller Stolz ihre Fotomappe.
    2. او فوراً به من با غرور تمام آلبوم عکسش را نشان داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان