[اسم]

der Freiraum

/ˈfʁaɪ̯ˌʁaʊ̯m/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Freiräume] [ملکی: Freiraum(e)s]

1 فضای آزاد فضای باز

  • 1.Dem Angestellten wurde Freiraum für das Entwickeln eigener Ideen eingeräumt.
    1. فضای آزادی در اختیار کارمندان برای رشد ایده‌های خود گذاشته شده‌است.
  • 2.Sie hatten keinen Freiraum zum Bewegen.
    2. آن‌ها فضای آزادی برای تکان‌خوردن نداشتند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان