[اسم]

die Freisprechanlage

/ˈfʀaɪ̯ʃpʀɛçˌʔanlaːɡə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Freisprechanlagen] [ملکی: Freisprechanlage]

1 هندزفری بلوتوث

  • 1.Das Telefon klingelte und er antwortete über seine Freisprechanlage.
    1. تلفن زنگ خورد و او با هندزفری بلوتوثی خود جواب داد.
  • 2.Um im Auto telefonieren zu können, wird eine Freisprechanlage benötigt.
    2. برای قادر بودن به تلفن زدن در ماشین، یک هندزفری بلوتوث نیاز است.
تصاویر
کلمات نزدیک
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان