[قید]

freundlich

/ˈfʀɔɪ̯ntlɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: freundlicher] [حالت عالی: freundlichste-]

1 دوستانه

  • 1.Er behandelte immer freundlich.
    1. او همیشه دوستانه رفتار می‌‌کرد.
  • 2.Er hat uns sehr freundlich begrüßt.
    2. او خیلی دوستانه به ما خوش‌آمد گفت.
[صفت]

freundlich

/ˈfʀɔɪ̯ntlɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: freundlicher] [حالت عالی: freundlichste-]

2 مهربان بامحبت، خوش‌برخورد

  • 1.Der Mann ist sehr freundlich zu mir.
    1. این مرد با من خیلی مهربان است.
  • 2.Sei freundlich zu Horst, auch wenn du ihn nicht magst.
    2. با "هورست" مهربان باش، حتی اگر از او خوشت نمی‌آید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان