[صفت]

gewiss

/ɡəˈvɪs/
قابل مقایسه

1 قطعی مسلم، معلوم، مشخص

  • 1.Der Tod ist jedem gewiss.
    1. مرگ برای همه قطعی است.
  • 2.Er hat eine gewisse Ähnlichkeit mit seinem Vater.
    2. او شباهت مشخصی به پدرش دارد.
[قید]

gewiss

/ɡəˈvɪs/
غیرقابل مقایسه

2 مشخصا به وضوح

  • 1.Er ist gewiss noch nicht fertig, er braucht immer viel Zeit.
    1. او مشخصا هنوز آماده نشده، او همیشه خیلی زمان نیاز دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان