مترادف و متضاد
ähnlich
dasselbe
derselbe
dieselbe
identisch
1.Die Preise sind seit fünf Jahren gleich geblieben.
1.
قیمتها از پنج سال پیش یکسان ماندهاند.
2.Es geht uns allen gleich.
2.
(شرایط) برای همه ما یکسان است.
3.Wir sind gleich alt.
3.
ما سن یکسانی داریم [همسن هستیم].
jemandem etwas gleich sein
برای کسی چیزی یکسان بودن [چیزی برای کسی فرقی نداشتن]
Das ist mir gleich.
برای من فرقی ندارد.
gleiche Hemd/Name/...
پیراهن/نام/... یکسان [مشابه]
1.
Meine Eltern haben gleiche Ziele.
1.
والدینم هدفهای یکسانی دارند.
2.
Wir haben das gleiche Hemd an.
2.
ما پیراهن مشابهی به تن داریم.
کاربرد صفت gleich به معنای یکسان
- در تمامی ویژگیها و مشخصهها یکسان بودن
"das gleiche Ziel haben" (هدف یکسانی داشتن)
- با یکدیگر یا یک جسم معیار در ویژگیهای مشخصی یکسان و قابل مقایسه بودن
"das gleiche Kleid tragen" (لباس یکسان پوشیدن)
[قید]
gleich
/ɡlaɪ̯ç/
غیرقابل مقایسه
2
فوراً
بدون درنگ، بلافاصله
مترادف و متضاد
auf der Stelle
ohne Verzögerung
sofort