[صفت]

gleich

/ɡlaɪ̯ç/
قابل مقایسه

1 یکسان مشابه

مترادف و متضاد ähnlich dasselbe derselbe dieselbe identisch
  • 1.Die Preise sind seit fünf Jahren gleich geblieben.
    1. قیمت‌ها از پنج سال پیش یکسان مانده‌اند.
  • 2.Es geht uns allen gleich.
    2. (شرایط) برای همه‌ ما یکسان است.
  • 3.Wir sind gleich alt.
    3. ما سن یکسانی داریم [هم‌سن هستیم].
jemandem etwas gleich sein
برای کسی چیزی یکسان بودن [چیزی برای کسی فرقی نداشتن]
  • Das ist mir gleich.
    برای من فرقی ندارد.
gleiche Hemd/Name/...
پیراهن/نام/... یکسان [مشابه]
  • 1. Meine Eltern haben gleiche Ziele.
    1. والدینم هدف‌های یکسانی دارند.
  • 2. Wir haben das gleiche Hemd an.
    2. ما پیراهن مشابهی به تن داریم.
کاربرد صفت gleich به معنای یکسان
- در تمامی ویژگی‌ها و مشخصه‌ها یکسان بودن
"das gleiche Ziel haben" (هدف یکسانی داشتن)
- با یکدیگر یا یک جسم معیار در ویژگی‌های مشخصی یکسان و قابل مقایسه بودن
"das gleiche Kleid tragen" (لباس یکسان پوشیدن)
[قید]

gleich

/ɡlaɪ̯ç/
غیرقابل مقایسه

2 فوراً بدون درنگ، بلافاصله

مترادف و متضاد auf der Stelle ohne Verzögerung sofort
  • 1.Einen Moment, ich komme gleich.
    1. یک لحظه، من فوراً می‌آیم.
  • 2.Ich komme gleich.
    2. من فوراً می‌آیم.
bis gleich!
تا بعد!

3 درست دقیقاً

مترادف و متضاد direkt genau gerade recht
gleich an/gegenüber/hinter/... etwas (Dat.)
دقیقاً [درست] کنار/روبه‌روی/پشت/... چیزی
  • 1. Der Gemüsestand ist gleich am Eingang.
    1. بساط سبزیجات درست کنار ورودی است.
  • 2. Gleich hinterm Haus beginnt der Wald.
    2. دقیقاً پشت خانه جنگل شروع می‌شود.
[حرف اضافه]

gleich

/ɡlaɪ̯ç/
[همراه: dative]

4 مانند مثل

مترادف و متضاد genauso wie
  • 1.Du sprichst gleich einem Lügner.
    1. تو مثل یک دروغگو حرف می‌زنی.
  • 2.Sie hüpfte gleich einem Ball.
    2. او مثل یک توپ (بالا و پایین) می‌پرید.
[حرف ندا]

gleich

/ɡlaɪ̯ç/

5 الان فوراً

مترادف و متضاد jetzt
  • 1.-Na komm schon! -gleich!
    1. -بیا دیگه! -الان!
  • 2.Wir müssen los, jetzt gleich!
    2. ما باید راه بیفتم، همین الان!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان