[اسم]

die Kuckucksuhr

/ˈkʊkʊksˌʔuːɐ̯/
قابل شمارش مونث
[جمع: Kuckucksuhren] [ملکی: Kuckucksuhr]

1 ساعت کوکو

  • 1.Die kaputte Kuckucksuhr meiner Großmutter habe ich auch geerbt.
    1. ساعت کوکوی مادربزرگم را نیز من به ارث بردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان