[صفت]

mühelos

/ˈmyːəˌloːs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: müheloser] [حالت عالی: mühelosesten]

1 بی‌دردسر آسان، بدون زحمت

مترادف و متضاد bequem einfach problemlos unschwer mühevoll schwer
  • 1.Die Anlage kann für einen mühelosen Transport zerlegt werden.
    1. این دستگاه می‌تواند به‌منظور یک جابجایی بی‌دردسر جدا بشود.
  • 2.Ich bin sicher, wir schaffen es mühelos, wir zwei beide.
    2. من مطمئنم، ما می‌توانیم این را بی‌دردسر انجام بدهیم، ما دو تا.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان