[حرف اضافه]

neben

/ˈneːbən/
[همراه: either]

1 کنار نزدیک، مجاور

  • 1.Darf ich mich neben dich setzen?
    1. اجازه هست من کنارت بنشینم؟
  • 2.Der Bräutigam stellte sich neben die Braut.
    2. داماد کنار عروس نشست.
  • 3.Die Apotheke ist links neben der Post.
    3. داروخانه سمت چپ کنار اداره پست است.
  • 4.Neben mir ist noch ein Platz frei.
    4. کنار من هنوز یک صندلی خالی است.

2 در مقایسه با

  • 1.Neben ihm wirkt sie langweilig.
    1. در مقایسه با او خسته‌کننده به‌نظر می‌رسد.
  • 2.Neben seinem Bruder ist er ziemlich klein geblieben.
    2. او در مقایسه با برادرش نسبتاً قدکوتاه مانده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان