[قید]

nebeneinander

/neːbn̩ʔaɪ̯ˈnandɐ/
غیرقابل مقایسه

1 در کنار هم

  • 1.Ich stellte die Teller nebeneinander auf den Tisch.
    1. من بشقاب‌ها در کنار هم روی میز قرار دادم.
  • 2.In der Schule haben wir nebeneinander gesessen.
    2. ما در مدرسه در کنار هم می‌نشستیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان