[قید]

rauf

/ʁaʊf/
غیرقابل مقایسه

1 بالا (طبقه) بالا، بالای اینجا

  • 1.Also, geh rauf und sieh dich um.
    1. پس برو بالا و به خودت نگاهی بنداز.
  • 2.Er ist schon rauf zum Schlafen gegangen.
    2. او رفته طبقه بالا تا بخوابد.
  • 3.Wenn du gerne duschen würdest, geh rauf.
    3. اگر می خواستی دوش بگیری، برو طبقه بالا.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان