[فعل]

reformieren

/ʁefɔʁˈmiːʁən/
فعل گذرا
[گذشته: reformierte] [گذشته: reformierte] [گذشته کامل: reformiert] [فعل کمکی: haben ]

1 اصلاح کردن

مترادف و متضاد erneuern überarbeiten verändern
  • 1.Die Kommission reformierte das Steuergesetz für Unternehmen.
    1. کارگروه، قانون مالیاتی برای شرکت‌ها را اصلاح کرد.
  • 2.Gesetze müssen von Zeit zu Zeit reformiert werden.
    2. قوانین باید از گاه‌وبی‌گاه اصلاح شوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان