[قید]

regelmäßig

/ˈʁeːɡl̩ˌmɛːsɪç/
غیرقابل مقایسه

1 به طور منظم به طور مرتب

  • 1.Gehst du regelmäßig zum Zahnarzt?
    1. آیا به طور منظم پیش دندان پزشک می‌روی؟
  • 2.Sie müssen die Tabletten regelmäßig nehmen.
    2. شما باید این قرص را به طور منظم بخورید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان