[اسم]

das Regelwerk

/ˈʁeːɡl̩ˌvɛʁk/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Regelwerke] [ملکی: Regelwerk(e)s]

1 مجموعه قوانین

  • 1.Der Verein stellte ein gemeinsames Regelwerk für alle Mitglieder auf.
    1. انجمن مجموعه قوانینی مشترک برای تمامی اعضا تنظیم کرد.
  • 2.Ich konnte nur ein Richter mit einem Regelwerk sein.
    2. من تنها می‌توانستم یک قاضی‌ با مجموعه قوانینی باشم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان