[عبارت]

reinen Tisch machen

/ʁaɪnən tɪʃ maxən/

1 مسئله‌ای را روشن کردن امری را توضیح دادن

  • 1.Endlich hat Sandra mit ihrer Schwägerin reinen Tisch gemacht.
    1. در نهایت "ساندرا" مسئله‌ را برای خواهر شوهرش روشن کرد.
  • 2.Heute mache ich reinen Tisch.
    2. من امروز مسئله‌ را روشن می‌کنم.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "میز را تمیز کردن" می‌باشد و کنایه از "بدون رو در رو بایستی با کسی صحبت کردن" و یا "مسئله‌ای را روشن کردن" دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان