Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . مسئلهای را روشن کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
reinen Tisch machen
/ʁaɪnən tɪʃ maxən/
1
مسئلهای را روشن کردن
امری را توضیح دادن
1.Endlich hat Sandra mit ihrer Schwägerin reinen Tisch gemacht.
1. در نهایت "ساندرا" مسئله را برای خواهر شوهرش روشن کرد.
2.Heute mache ich reinen Tisch.
2. من امروز مسئله را روشن میکنم.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحتاللفظی این عبارت "میز را تمیز کردن" میباشد و کنایه از "بدون رو در رو بایستی با کسی صحبت کردن" و یا "مسئلهای را روشن کردن" دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
rein
reimen
reim
reihum
reiher
reinfall
reinfallen
reingewinn
reinheit
reinigen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان