[صفت]

rosarot

/rˈoːzarˌoːt/
غیرقابل مقایسه

1 سرخابی صورتی-قرمز

  • 1.Die Katze hat einer rosaroten Zunge.
    1. این گربه زبانی به رنگ صورتی-قرمز دارد [رنگ زبان گربه صورتی-قرمز است].
  • 2.Sie streichen die Decke des Zimmers rosarot.
    2. آن‌ها دیوار اتاق را رنگ سرخابی می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان