[اسم]

die Schleife

/ˈʃlaɪ̯fə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Schleifen] [ملکی: Schleife]

1 گره

  • 1.Im Kindesalter lernt man Schleifen binden.
    1. در سنین کوکی بستن گره‌ها یاد گرفته می‌شود.

2 پاپیون

  • 1.Aha, heute trägst du Schleife.
    1. آها! امروز تو پاپیون پوشیدی (بستی) .
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان