[اسم]

das Spiegelei

/ˈʃpiːɡl̩ˌʔaɪ̯/
قابل شمارش خنثی
[جمع: spiegeleier] [ملکی: spiegeleis]

1 نیمرو

  • 1.Vom Spiegelei sparte ich mir das Dotter immer bis zuletzt auf
    1. من همیشه در نیمرو (خوردن)، زرده تخم‌مرغ را تا انتها ذخیره می‌کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان