Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . خوابگاه دانشجویی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
das Studentenwohnheim
/ʃtuˈdɛntn̩ˌvoːnhaɪ̯m/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Studentenwohnheime]
[ملکی: Studentenwohnheim(e)s]
1
خوابگاه دانشجویی
1.Ich mietete ein Zimmer im Studentenwohnheim.
1. من یک اتاق در خوابگاه دانشجویی اجاره کردم.
2.Um Geld zu sparen, leben viele Studenten in Studentenwohnheimen.
2. برای ذخیره کردن پول بسیاری از دانشجویان در خوابگاه دانشجویی زندگی میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
studentenwerk
studentenjob
student
stubenfliege
stube
studie
studienabschluss
studienanfänger
studienfach
studiengang
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان