Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . پژوهش
2 . طرح
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
die Studie
/ˈʃtuːdi̯ə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Studien]
[ملکی: Studie]
1
پژوهش
مطالعه
مترادف و متضاد
Abhandlung
Arbeit
Untersuchung
1.Das ist eine Studie über die Studentenbewegung der 60er-Jahre
1. این یک پژوهش درباره جنبش دانشجویی دهه شصت است.
2.Eine aktuelle Studie zeigt, dass die Umweltverschmutzung zunimmt.
2. یک پژوهش بهروز نشان میدهد که آلودگی محیط زیست در حال افزایش است.
3.Wir führen eine Studie über Arbeitslosigkeit durch.
3. ما در حال انجام یک پژوهش روی بیکاری هستیم.
2
طرح
1.Der Maler hat zuerst verschiedene Studien angefertigt.
1. نقاش در ابتدا طرحهای متفاوتی را تهیه کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
studentenwohnheim
studentenwerk
studentenjob
student
stubenfliege
studienabschluss
studienanfänger
studienfach
studiengang
studiengebühr
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان