[اسم]

die Studie

/ˈʃtuːdi̯ə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Studien] [ملکی: Studie]

1 پژوهش مطالعه

مترادف و متضاد Abhandlung Arbeit Untersuchung
  • 1.Das ist eine Studie über die Studentenbewegung der 60er-Jahre
    1. این یک پژوهش درباره جنبش دانشجویی دهه شصت است.
  • 2.Eine aktuelle Studie zeigt, dass die Umweltverschmutzung zunimmt.
    2. یک پژوهش به‌روز نشان می‌دهد که آلودگی محیط زیست در حال افزایش است.
  • 3.Wir führen eine Studie über Arbeitslosigkeit durch.
    3. ما در حال انجام یک پژوهش روی بیکاری هستیم.

2 طرح

  • 1.Der Maler hat zuerst verschiedene Studien angefertigt.
    1. نقاش در ابتدا طرح‌های متفاوتی را تهیه کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان