[فعل]

sich verbergen

/fɛɐ̯ˈbɛʁɡŋ̩/
فعل بی قاعده فعل بازتابی
[گذشته: verbarg] [گذشته: verbarg] [گذشته کامل: verborgen] [فعل کمکی: haben ]

1 (خود را) پنهان کردن

  • 1.Die Tiere verbargen sich bis zum Abend im Wald .
    1. حیوانات خود را تا عصر در جنگل پنهان کردند.
  • 2.Wo verbirgt sich Osama Bin Laden?
    2. "اسامه بن لادن" در کجا خود را پنهان کرده‌است؟

2 پنهان کردن (verbergen)

مترادف و متضاد verstecken
  • 1.Die Politikerin hatte nichts zu verbergen.
    1. سیاست‌مدار چیزی برای پنهان‌کردن نداشت.
jemanden/etwas (vor jemandem/etwas) verbergen
کسی/چیزی را از کسی/چیزی پنهان کردن
  • Verbirgst du ein Geheimnis vor mir?
    آیا تو از من رازی را پنهان می‌کنی؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان