[فعل]

verbessern

/fɛɐ̯ˈbɛsɐn/
فعل گذرا
[گذشته: verbesserte] [گذشته: verbesserte] [گذشته کامل: verbessert] [فعل کمکی: haben ]

1 بهبود دادن تقویت کردن

etwas (Akk.) verbessern
چیزی را تقویت کردن [بهبود دادن]
  • 1. Ich bin sicher, dass wir unsere Sprachkenntnisse in dem Kurs verbessern können.
    1. من مطمئنم که ما می‌توانیم دانش زبانمان را در دوره آموزشی تقویت کنیم.
  • 2. Ich habe mein Deutsch verbessert.
    2. من (دانش) آلمانی‌ام را بهبود دادم.

2 بهتر شدن بهبود یافتن (sich verbessern)

  • 1.Meine Kinder haben sich in der Schule verbessert.
    1. بچه های من در مدرسه بهتر شدند. [درس بچه های من در مدرسه بهتر شده‌است.]
sich finanziell/beruflich/... verbessern
از لحاظ مالی/شغلی/... بهبود یافتن [بهتر شدن]
sofort/ständig/... verbessern
به سرعت/به صورت پایا/... بهبود یافتن
  • Er versprach sich, verbesserte sich aber sofort.
    او قول داد که به سرعت بهبود یابد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان