Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . بهبود دادن
2 . بهتر شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
verbessern
/fɛɐ̯ˈbɛsɐn/
فعل گذرا
[گذشته: verbesserte]
[گذشته: verbesserte]
[گذشته کامل: verbessert]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
بهبود دادن
تقویت کردن
etwas (Akk.) verbessern
چیزی را تقویت کردن [بهبود دادن]
1. Ich bin sicher, dass wir unsere Sprachkenntnisse in dem Kurs verbessern können.
1. من مطمئنم که ما میتوانیم دانش زبانمان را در دوره آموزشی تقویت کنیم.
2. Ich habe mein Deutsch verbessert.
2. من (دانش) آلمانیام را بهبود دادم.
2
بهتر شدن
بهبود یافتن
(sich verbessern)
1.Meine Kinder haben sich in der Schule verbessert.
1. بچه های من در مدرسه بهتر شدند. [درس بچه های من در مدرسه بهتر شدهاست.]
sich finanziell/beruflich/... verbessern
از لحاظ مالی/شغلی/... بهبود یافتن [بهتر شدن]
sofort/ständig/... verbessern
به سرعت/به صورت پایا/... بهبود یافتن
Er versprach sich, verbesserte sich aber sofort.
او قول داد که به سرعت بهبود یابد.
تصاویر
کلمات نزدیک
verbergen
verbeamten
verbannung
verbandeln
verband
verbesserung
verbesserungsvorschlag
verbeugen
verbeugung
verbeulen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان